مفهوم و معنای «زاویه» از دیدگاه برخی از یاران آن
- زاویه، گوشه وعدهگاه ما در بیکران جهان مکان و زمان، در امید آشنائی و انس با استثنا، حسی از لامکان و بیزمان ، و شاید که بخت تجربۀ گوشهای از آن: «گوشهای از عشق». مهدی یوسف زاده
- از گوشه ائی در زاویه استادی مجرب تعالیمش را درقالب گفتار درآورده و موجی از تحوّل برمیانگیزاند که دامنۀ تأثیر آن از شاگردان به خانواده، اجتماع، شهر، مملکت، قارّه و فراتر از سوی میرود. گلنار ریاحی
- پی برده ام که برخی از معانی مختلف زاویه را در خودم بیابم. این انتخاب من است که در گوشه بمانم و متمایل و مجذوب "خود" گردم یا آغوشم را به اندازۀ توانائی بگسترانم و پهنۀ وسیعی را در بر گیرم. زاویه به من یاد میدهد که چگونه گوشۀ درونم را پاک کرده، از غرق شدن در خود رهائی یافته و تمرکزم را معطوف به باز کردن قلب و بازوانم تا آنجا که توان و وسعم اجازه دهد بنمایم. گلنار ریاحی
- زاویه گوشۀ امنی است برای تمرین و ممارست در عشق ورزی و گذشتن از خود بدون واهمه از قضاوت. نگار مدرسی
- زاویه خانوادۀ من، خانۀ من و امن ترین گوشۀ جهان برای من است. در زاویه که محل برخورد عقاید مختلف است من ارتباط برقرار کردن سالم را به دور از قضاوتهای خود و دیگران تجربه و تمرین میکنم. نغمه فراهانی
- زاویه نقطۀ گشایش قلبهاست به یکدیگر. جایگاهی است پویا که دائمأ در حال رشداست و همزمان تحول شخصی برای افراد به ارمغان میآورد. جائی است که زیباترین احساسهای درونمان اجازۀ رشد و جلوه گری می یابند. هومان کوه بر
زاویه در معنا
برگرفته از لوح فشرده لغتنامه دهخدا
زاویه. { ی / ی } ( ع ا ) کنج و بیغوله. (منتهیالارب) ( آنندراج). کنج و گوشه. (فرهنگ نظام ) (ناظمالاطباء). در لغت بمعنی رکن است. (کشاف اصطلاحاتالفنون ج ١ ص ۶٢٣ ). ║ رکن خانه و از این معنی ماخوذ است. (اقرب الموارد ). زاویه خانه رکن آن است. زیرا گویی یک قسمت از خانه را فراهم آورده است. (تاجالعروس). رکن خانه. (ناظمالاطباء). بیغوله. (تاجالاسامی). ║ گوشه خرد چشم. (موید الفضلاء). گوشه چشم. (لطایفاللغة). ║ کرانه. (منتهیالارب) (آنندراج) (فرهنگ نظام ). ║ خانه. مسکن. مکان:
تنها روی ز صومعهداران شهر قدس
گه گه کند بزاویه خاکیان مقام.(خاقانی)
آنکه بودهست امه الهاویه
هاویه آمد مر او را زاویه. : مولوی (مثنوی چ نیکلسن ج ١ ص ۵۵ ).
║ لانه :
بلبل چغانه بشکند ساقی چمانه پر کند
مرغ آشیانه بفکند، و اندر شود در زاویه.(منوچهری)
║ اطاق. غرفه. حجره. (ناظمالاطباء): در جامع عتیق مصر زاویههائی است که در آن تدریس فقه میشود. ( از خطط مقریزی ج ۴ ص ٢٠ ). ║ خلوتخانه. (ناظمالاطباء). اطاقی در خانقاه یا جای دیگر که بخلوت و ریاضت شیخ یا فقراء اختصاص داده میشود : شیخ ابوالعباس شیخ ما را زاویهخانهای داد برابر حظیره خویش و شیخ شب در آنجا بودی و بمجاهدت مشغول بودی و همواره چشم بر شکاف در میداشتی و مراقبت احوال شیخ ابوالعباس میکردی. (اسرار توحید چ بهمنیار ص ۳۴ ). شیخ حسن تنگکی در دکان خویش زاویهای داشت که پرده بر آن آویخته و هر گاه فرصت مییافت در آنجا بعبادت میپرداخت. ( از شدالازار ص ١۵۴ و ۱۵۵) . زاهد فی زاویة بیته. رجوع به فرهنگ دزی، زوی شود. ║اطاقی در خانه یا جای دیگر که بنماز اختصاص داده میشود. نمازخانه. مسجد کوچک خانه. ║ جائی که در خانقاه برای نشستن شیخ و قطب معین میشود. شاهنشین. مقام. ║ صومعه. ( ناظمالاطباء). و رجوع به فرهنگ دزی، زوی شود. حجره کوچک. ( ناظمالاطباء). رجوع به فرهنگ دزی، زوی شود. ║ محل خاص قرائت قرآن. ( فرهنگ دزی، زوی) . ║ رباط. مرحوم قزوینی بنقل از قاموس لین گوید: رباط بعلاوه معنی کاروانسرای معروف یکی بمعنی موضعی است که صلحا و صوفیه در آن مسکن نمایند مانند خانقاه و دیگر موضعی که فقرا از طلاب و غیر هم در آن منزل کنند مانند زاویه. ( تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج ١ ص لب). ║ تکیه. محل اطعام فقراء و پذیرائی از واردین: یکی از زاویههای نو تکیه سلطان سلیم است. وی آنرا در محل قبر شیخ محییالدینبنعربی { در صالحیه} بسال ٩٢٢ بساخت و اموالی بر آن وقف کرد. ( از خطط الشام ج ۶ ص ١۳٢) . از زاویههای جدید دمشق تکیه سلیمانیه منسوب به سلطان سلیمان قانونی است. ( خطط الشام ج ۶ ص ١۴۶) . بر طبق احصایی که اخیرا بعمل آمده دمشق دارای ١١ تکیه است و زاویهها نیز در این رقم حساب شده است. ( خطط الشام ج ۶ ص ١۴٠). ║ خانقاه. (ناظمالاطباء). ابن بطوطه آرد: در مصر زاویههای بیشماری وجود دارد که آنها را خوانق، جمع خانقاه مینامند امراء مصر توجهی خاص به تاسیس زاویه دارند و فقراء که بیشتر از عجماند، مردمی مودب و آشنا بطریقت تصوف میباشند. هر زاویه زیر نظر یک شیخ و یک نگهبان بترتیبی جالب اداره میشود. از آداب صرف غذا در زاویه آن است که خدمتکار مخصوص زاویه برای هریک از فقراء مقداری غذا که دلخواه آن فقیر است تعیین میکند و در ظرفی جدا نزد وی میگذارد، و کسی را حق شرکت با او در آن ظرف نیست. برای هر یک از فقراء دو بار غذا در روز و دوبار لباس در سال و ماهانه از ٢٠ تا ۳٠ درهم، مقرر است و نیز در هر هفته یک بار (هر شب جمعه ) شیرینی و صابون برای شستشوی رخت و مصرف حمام و روغن برای چراغ به ایشان داده میشود.
به متزوجین زاویه جداگانهای اختصاص دارد و فقرا همگی موظفند شبها در زاویه بیتوته کنند و در مواقع صرف نهار در آنجا حاضر باشند. برای پذیرفتن شخص تازهوارد بزاویه، مراسمی خاص اجرا میکنند، بدین گونه که آن شخص، کمربسته و سجاده بر دوش درحالی که ابریقی بدست چپ و عصائی بدست راست دارد بر در میایستد، تا دربان خادم زاویه را مستحضر سازد. خادم قبلاً پرسشهایی درباره وطن، شیخ (مراد ) و زاویههایی که در اثناء راه در آن اقامت کرده از وی میکنند و پس از اطمینان از راستگوییش، به احترام او را در زاویه میپذیرند و پس از انجام مراسمی خاص بحضور شیخ راهنماییش میکنند. و نیز از مراسم زاویهنشینان آن است که برای نماز قبلاً خادم سجاده یکایک آنان را بمسجد ( واقع در زاویه) میبرد سپس همگی بحالت اجتماع در ملازمت شیخ بنماز میروند و همچنان باز میگردند. ( از رحله ابن بطوطه چ پاریس ج ١ ص ٧١ ، ٧٢، ٧۳، ٧۴).
گفته شده است که نخستین خانقاه که در اسلام برای صوفیان ساخته شده زاویهای است واقع در رمله بیتالمقدس. ( از خطط الشام ج ۶ ص ١۳۴) . ║ در اصطلاح مسلمانان درقرون وسطی، مرکزی است دارای تشکیلاتی وسیع برای تحصیل علوم، نگاهداری و تربیت اطفال مسلمین و محصلین بیبضاعت، پذیرایی واردین با نظم و ترتیب مخصوص . تشکیلات، که مرکز بوجود آمدن آن الجزیره بوده و اندک اندک توسعه یافته غیر از خانقاه و رباط است و با امتیازات بسیاری از آن دو جدا میشود. دزی آرد: زاویه نخست در یونان بمعنی حوزه یک کشیش بکار برده شده و پس از آنکه زندگی صومعهنشینی در میان مسلمانان راه یافت زاویه نیز بمعنیهایی نزدیک بمعنی نخستین بکار برده شد. ( دزی، زوی). ابن بطوطه آرد: در استانبول مانستارهایی بدست سلاطین ساخته میشود که مشتمل بر کنیسههایی است و دخترانی زیبا و تارک دنیا در آنجا سکونت دارند. این مراکز مانند زاویههای مسلمانان دارای مراسمی جالب و دقیق است. ( از رحله ابن بطوطه چ پاریس ج ٢ صص ۴۳۶ – ۴۴٠). مقریزی آرد: تاسیس زاویه و رباط اصلی در سنت حضرت رسول (ص) دارد، زیرا که وی خود قسمتی از مسجد خود را برای اقامت فقیران صحابه خویش که خان و مانی نداشتند اختصاص داد و بهمین مناسبت ایشان به اصحاب صفه شهرت یافتند. (خطط مقریزی چ مصر ج ۴ ص ٢٨٩) .
محمد کردعلی آرد: زاویه نظیر خانقاه و رباط است جز آنکه مجالس ذکر در آن بر پا میشود. پس از قرن ۶ هجری زاویههای بسیار تاسیس شد و تعداد آن به تبع تعداد طریقتها و مشایخ طریق، فزونی یافت، چنانکه در عصر ..؟. کتابالدارس فی تاریخ المدارس، ٢۶ زاویه در دمشق وجود داشت. ( خطط الشام تالیف محمد کردعلی ج ۶ ص ١۴٠). و در ص ١۳٨ آن کتاب آمده: رباط آن است که بترکی تکیه گویند و بر طبق گفته امیری خانقاه بکاف خانکاه که در فارسی دارالصوفیه است و متعرض فرق آن با زاویه و رباط نشدهاند. و در ص ١۴٢ آمده: زاویههای صوفیان همان خانقاهها است و به صورت کنونی تا قبل از قرن ۶ وجود نداشته است و سلطان صلاحالدین یوسف نخستین کسی است که تاسیس زاویه کرد و برای فقرا یی که وارد زاویه شوند وظیفهای مقرر داشت و بر طبق گفته مقریزی خانقاهها در حدود ۴٠٠ ه . ق. بمنظور خلوت صوفیان بوجود آمده است. ملک ظاهر (بیبرس ) نیز که از معتقدین شیخ خضر عدوی بود بگفته ابن طولون، در مصر و شام زاویههایی بنام وی تاسیس کرد. ( از خطط الشام ص ١۴٢). بستانی آرد: زاویه در اصطلاح مسلمین مرکز تکمیل عقل و تحصیل علم وادب است و معمولاً اهل (افریقیه ) و خاصه الجزیره هر زاویهای را بنام یکی از پادشاهان مرابط میخواندهاند. و زاویه تشکیل مشود از : ١- مسجد و قبهای که مدفن مرابطی است که آن زاویه بنام اواست. ٢- محلی خاص برای قرائت قرآن. ۳ – مدرسه محلی مخصوص تعلیم کودکان. ۵- خانه مخصوص زندگی طلابی که در حال تکمیل دروساند و برای بدست آوردن رتبت قضاء یا تدریس میکوشند. ۶ – منزلی برای پذیرائی از درویشان و مسافرین. در برخی از زاویهها مقبره مخصوص صلحاء و یا استادانی که ترجیح میدهند در جوار قبر مرابط دفن شوند اضافه شده است. تاسیس این زوایا از گرانبهاترین خدمات اجتماعی و عالیترین نمونه تمدن است، زیرا علاوه برتاثیری که در توسعه تعلیم و تربیت میان همه طبقات دارد، متکفل نیازمندیهای ضروری مستمندان است و در نتیجه حتی یک تن سائل بکف و درمانده وجود ندارد. و رجوع به دایرة المعارف اسلام، زاویه و رباط شود. ║ (اصطلاح هندسی) در علم هندسه، گوشهای است که از رسیدن دو سر خط بهم پیدا میشود. (فرهنگ نظام). بیرونی آرد: سپری شدن سطح بود و رسیدن او بنقطهای که گرد بر گرد او دو خط باشد یک با دیگر پیوسته نه بر راستی. (التفهیم بیرونی ص ٧). در کشاف اصطلاحاتالفنون آمده: هرگاه دو خط بدون این که یکی شوند در نقطهای از سطح تلاقی کنند هیبتی انحدابی در آن نقطه (میان دو خط) عارض شود و آن زاویه است. بنابراین تعریف زاویه از کیفیات مخصوص به کمیات، حاصل در کمیات، است. برخی نیز آن را از مقوله کم دانستهاند و صاحب تذکره بر طبق همین مبنی، در تعریف زاویه گوید: زاویه سطحی است که دو خط محیط بدانند و در نقطهای از آن تلاقی میکنند و برخی آن را از مقوله اضافه دانند و از این رو است که اقلیدس گوید : زاویه، تماس دو خط است بدون یکی شدن. اتحاد. و بطلان این تعریف آشکارا است، زیرا تماس را نمیتوان به کوچکی و بزرگی توصیف کرد بر خلاف زاویه. برخی نیز آن را از مقوله وضع و برخی دیگر، امری عدمی دانسته و گفتهاند زاویه منتهی شدن دو خط است در یک نقطه مشترک میان دو خط محیط. بنابراین، بر طبق آنچه در شرح مواقف در مبحث کیفیات مختص بکمیات آمده زاویه به پنج گونه، تعریف شده است.
و زاویه در هر یک از علوم بمعنی خاصی متخذ از معنی مصطلح در هندسه بکار میرود.
- زاویه اکرومیه ؛ زاویه حادث میان نوک استخوان بازو و ترقوه. ( معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویه آلفا ؛ زاویه حادث از تقاطع خط بصری و خط محور بصر. ( معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویه ارتفاع . رجوع به زاویه نظر و شود. - زاویه انعکاس ؛ زاویه حادث از انعکاس نور. ( از دایرةالمعارف بستانی). ║ زاویه حاصل از بالا رفتن و فرود جسمی در فضا. ( از دایرةالمعارف بستانی). - زاویه انفتاح؛ آن است که میان دو خطی که از بوره عدسه بسوی دو طرف قطر آن ممتد است حادث میشود. ( معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویه انکسار؛ زاویهای است حادث از تقاطع شعاع منکسر با خط عمودی واقع بر سطح کاسر. ( معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویه بصری ؛ زاویه واقع میان دو خطی که از نقطه ابصار در شبکیه چشم بطرف جسم مرئی امتداد دارد. ( معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویه تکسیر ؛ زاویه واقع میان دو سطح شکننده نور در یک منشور. ( معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویه تماس ؛ زاویهای است حاصل از حرکت جسمی بر یک سطح در نقطه تماس آن دو (زیرا دو خط فرضی در نقطه تماس تقاطع میکنند). ( از دایرةالمعارف بستانی). - زاویه چهره ؛ بر طبق طریقه کامپر هنرمند هلندی در قرن ١٨ عبارت است از زاویه تلاقی دو خط که یکی از خار بینی و مجرای گوش خارجی میگذرد و دیگری از دندانهای ثنایا و برآمدگی میانی پیشانی عبور کند. این زاویه در انسان (نژاد قفقاز) ٧٠ الی ٨٠ درجه و در نژاد زرد ٧۵ و در نژاد سیاه ۶٠ تا ٧٠ گری ۳١ و سک ۳۵ درجه است و میتوان گفت که زاویه چهره هرگز به ٩٠ درجه نمیرسد. قدماء سرهای پهلوانان ایدهال را طوری ساختهاند که زاویه چهره از ٩٠ درجه هم تجاوز نموده. ( کالبدشناسی هنری ص ۱۶٢). - زاویه حد فاصل ؛ زاویهای است واقع در میان یک خط عمودی و شعاع نوری که از وسط جسمی لطیف عبور کند بر جسمی سختتر از آن میتابد و منکسر شود. ( معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویه حمل ؛ آن است که از تقابل دو محور زند و ساعد و در نقطه فرد ساعد حادث شود. ( معجم طبی ؟ انگلیسی، عربی). - زاویه خنجری ؛ زاویه حادث در دو طرف شکافی که بوسیله ختجر ایجاد میشود. ( معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویه سرین ؛ برآمدگی حرقفی در ساختمان زاویه سرین شرکت میکند. ( کالبد شناسی هنری تالیف نعمسا & کیهانی ص ١٧٢). و رجوع به حرقفه شود. - زاویه ضلعی ؛ زاویه واقع میان دو ضلع کاذب متقابل نزدیک سینه. ( معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویه عانه ؛ زاویه میان دو استخوان عانه. ( معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویه عجز ؛ زاویه میان عجز و فقرات قطنی سفلی. ( معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویه عقد عانی ؛ رجوع به زاویه عانه و زاویه قوس عانه شود. - زاویه قلبی ، کبدی ؛ زاویهای است حادث از تقابل حد افقی اصمیه کبد با حد عمودی اصمیه قلب در مسافت پنجم طرف راست واقع در میان اضلاع . (از معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویه قوس عانه . رجوع به زاویه عانه شود. - زاویه کشاله ؛ خارهای خاصره یکی در خارج است موسوم بزاویه کشاله و دیگری در داخل است موسوم بزاویه کفل. (کالبدشناسی هنری ص ١٧٢). و رجوع به حرقفه و زاویه کفل شود. - زاویه کفل ؛ خار خاصرهای که در داخل قرار دارد (مقابل زاویه کشاله). این خار نسبت بخار طرف مقابل فوقالعاده نزدیک است. (کالبدشناسی هنری ص ١٧۳). و رجوع به حرقفه و زاویه کشاله شود. - زاویه متر ؛ زاویهای است حادث میان دو محور دیده هرگاه فاصله میان نقطه نظر، منظور با محل ناظر یک متر باشد . (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویه وجهیه ؛ آن است که نشان انحدار جبهه است. (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویه وحشی ؛ زاویه حادث در گوشه چشم.
║ جامه و پلاس درویشان که همواره با خود دارند. بار و بنه درویشان : پس خانه جدا راست کردند از برای شیخ بوسعید تا وی زاویه در آنجا بنهاد و بخلوت در آنجا میبود. ( اسرار التوحید چ بهمنیار ص ١١٢ ). شیخ را دو اسب بود. یکی مرکب او بود و دیگری زاویه شیخ را بار کردندی. ( اسرار التوحید چ بهمنیار ص ١١۴ ). پس دیگر روز که شیخ بوسعید برفت در خانقاه شیخ بوالحسن، جامهها برچیدند و زاویهها برداشتند در آن موضع که زاویه حسن مودب بود، در زیر جامه کاغذی یافتند چیزی در وی،....گفت این در زیر زاویه که بوده است؟ گفتند در زیر زاویه حسن مودب. ( اسرار التوحید چ بهمنیار ص ١١٨ ). یک روز شیخ را ازار پای ضایع شد، صوفیان گفتند زاویهها بجوییم و همگان را بشوریم ابتدا بدان پیر کردند که در خدمت شیخ نشسته بود.... شیخ را چون چشم بر پیر افتاد فرمود که زاویهاش بکوی بیرون اندازید. زاویه آن پیر را به در خانقاه بیرون نهادند. ( اسرار التوحید چ بهمنیار ص ، ١٩٧،١٩٨ ). ║ در اصطلاح معماران، فضای کوچک بین سنگهای دیوار که زاویه قائمه داشته باشد. ║ در اصطلاح نجاران و معماران، مقیاسی است از چوب بشکل زاویه قائمه. (المنجد). ║ گونیا . (دزی، زوی).